۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

مقدس و نامقدس
کودکی می گفت به اتفاق پدر و مادرم برای خرید کیک به شیرینی فروشی رفتیم. می‌خواستیم به مناسبت تولد امام رضا (ع) کیکی بخریم و دمی خوش باشیم. پشت شیشه‌ی شیرینی فروشی کیکی توجه مرا به خود جلب کرد. من با زبان کودکانه‌ام خواستم که کیکی را بخرند که تمثال مبارک امام رضا (ع) را به صورت کیک درآورده بودند. پدر و مادرم قبل از خرید، مقداری با هم صحبت درگوشی کردند که من متوجه صحبت ایشان نشدم. بالاخره تصمیم گرفتند آن را بخرند. پس از خرید روانه‌ی منزل شدیم تا آن را بخوریم. با هزار سلام و صلوات و مواظبت، مراسم برش و خوردن کیک فرا رسید. بشقاب‌ها و چاقو و چنگال را آماده کردیم. نوبت برش کیک که رسید، مانده بودیم چگونه کیک را برش بزنیم که به ساحت مقدس حضرت ایشان توهین نشود. واقعاً گیج شده بودیم. تصمیم گرفته شد که دور تا دور کیک را که از تمثال مبارک فاصله داشت از تصویر جدا کنیم. سپس تصویر را با احترام خاصی در یخچال گذاشتیم تا بعداً تکلیف آن روشن شود.